در یکـی از عملیات ها که برعلیه منافقین بود قرار شد منطقه ای را با موشک هدف قرار بدهیم.
می گفت، من موشک ها را آماده کرده بودم، سوخت زده با سیستم برنامه ریزی شده
؛ موشک ها هم از آن موشک های مدرن نقطه زنـی بود.
ایشان از عمق عراق تماس گرفت که مقدم آماده ای؟ گفتم: بله
. گفت: موشک ها چقدر مـــے ارزد؟ گفتم مگر می خواهـی بخری ؟
گفت بگو چقدر می ارزد. گفتم مثلا شش هزار دلار. گفت:
“مقدم فعلا نزن این ها اینقدر نمـی ارزند.”
خیلی بعید است شما فرمانده ای وسط عملیات گیر بیاوری که اینقدر با حساب و مدبرانه عمل کند.
هرکسی دوست دارد اگر کارش تمام است تیر خلاص را بزند و بیاید
با این موفقیت عکس بگیرد، ولـی سردار کاظمی در کوران عملیات بیت المال و رضای خدا
را در نظر داشت. مـی دانید چرا؟
چون مولایش امیر المومنین(ع) بود که وقتـی می خواست کار دشمن را تمام کند،
کمی صبر کرد نکند هوای نفس، حتــی کمـــی غالب باشد
و بعد برای رضای خدا قربتاً الی الله دشمن را نابود کرد.
┘◄به نقل از شهید سردار تهرانـــی مقدم
(كه در انفجار مهمات سپاه در سال1390 به شهادت رسید)